«پالتوی پشمی قرمز» که این روزها در تالار سایه تئاترشهر در حال اجراست، براساس نمایشنامهای با همین نام از نغمه ثمینی، توسط او اقتباس و با سبکی نوین کارگردانی شده است؛ یک سبک غیررئالیستی با یک داستان رئالیستی. این گفتوگو درباره فرم، نحوه کارگردانی و دلیل انتخاب این نمایشنامه توسط او، انجام شده است.
- این نخستینباری است که یک نمایشنامه ایرانی را برای کارگردانی انتخاب میکنید؟
برای اجرای عمومی بله، اما یک بار قبل از این هم نمایش سپید همچون ماه را برای اجرای خارج از ایران داشتم که متن آن توسط داریوش فائزی نوشته شده بود.
- علاقه شخصیتان بیشتر به نمایشنامههای ایرانی است یا خارجی؟
برایم فرقی نمیکند، بیشتر موضوع نمایشنامه اهمیت دارد. موضوعات جهانشمول که به مسئله بشر بهطور کلی نگاه میکنند برایم اهمیت دارد.
- درباره پالتوی پشمی قرمز چطور؟ چه جذابیتی برای انتخاب آن وجود داشت؟
موضوعی که نغمه ثمینی در این نمایشنامه به آن پرداخته بود برایم جالب بود، هرچند که متن اصلی دستخوش تغییرات زیادی شد اما موضوع زن و مسائل مربوط به آن کم نیست، موضوعی است که عمومیت دارد و جامعه با آن در ارتباط است و عده زیادی با آن درگیر هستند.
- تغییراتی که گفتید لطمهای هم به کار وارد کرد؟
به هر حال قصه تغییراتی کرد و کاراکتر اصلی (ابراهیم) که پیام دهکردی نقش آن را بازی میکند دچار تغییر شد، طبیعی است که این تغییرات در یک کار از قبل نوشته شده به راحتی انجام نمیشود. در مرحله اول برای نویسنده سخت است و بعد برای اجراکنندگان اثر و نتیجه تغییرات در نهایت این شد که شما در بروشور کار میخوانید؛ براساس نوشته نغمه ثمینی و اقتباس افسانه ماهیان.
- نمایشنامه را چه طور انتخاب کردید، پیشنهاد خودتان بود یا خانم ثمینی؟
من نسخه اولیه نمایش را که هنوز چاپ نشده بود، خواندم، و بعد از آن به گفتوگو با خانم ثمینی نشستیم و با تغییراتی در آن به متن نهایی رسیدیم.
- با اینکه متن اصلی یک داستان اجتماعی را به شکل رئالیستی تعریف میکند اما نحوه اجرا آن را به سمت یک اثر ابزورد پیش میبرد. این نحوه پرداخت در فرم چه طور بهوجود آمد؟
خوب همانطور که گفتید داستان کاملا براساس واقعیتها بود، یک پزشک زن در مطب خودش با جسد مردی روبهرو میشود که نقش مهمی را در سرنوشت و زندگی او بازی کرده. من پا را کمی که نه خیلی فراتر از این گذاشتم و پاگرد یک ساختمان پزشکان را که مکان وقوع قصه است، تبدیل به فضایی کردم که از آن سادگی خارج شود و برای مخاطب سؤالهای زیادی را ایجاد کند و تا اواخر قصه نمیفهمیم که این داستان واقعا رخ داده یا در ذهن شخصیت زن داستان دارد پیش میرود، من به شخصه دوست دارم در کارگردانی همیشه با نگاه پیچیدهای کار کنم و متن را از آن نگاه ساده و رئالیستی بیرون بیاورم، تجربه به من نشان داده که مخاطب هم این نوع روایت را بیشتر دوست دارد.
- در دکور نمایش، سازهای شبیه دار قالی وجود داشت که شخصیت مرد داستان در عبور و مرور از این سازه بود. این سازه را چطور انتخاب کردید و چه نقشی در انتقال مفهوم داشت؟
من به جذابیتهای تصویری در کار خیلی اهمیت میدهم. این سازه فکری بود که به ذهن من آمد و وقتی آن را با آقای منوچهر شجاع که طراح دکور ما بود در میان گذاشتم به توافق رسیدیم و در واقع جزء اصلی کار ما بود که بدون آن هرگز کار را شروع نمیکردیم. شاید به نوعی بشود گفت که این سازه، مرز بین جسم و ذهن این آدم بود چون شما در جایی که ابراهیم را نمیبینید او پشت سازه حضور دارد و همه چیز را میبیند، در اصل او با عبور از این سازه از دیوار خودش عبور میکند و به نوعی سیال بودن ذهن را نشان می دهد.
- نگران نبودید که اعمال این همه فرم و تکنیک روی یک نمایشنامه رئال، آن را از داستان اصلی دور کند؟
بعضی کارها باید اجرا شود و بعد در طول اجرا کامل شود، اما دربعضی کارها مثل همین نمایش، باید از قبل بدانیم که میخواهیم چه کار کنیم. یک مکان ثابت، با تنها 3 بازیگر که تازه حضور یکی از آنها هم فقط در بخش کوتاهی از کار دیده میشود. یک نمایشنامه 60دقیقهای با یک داستان مستقیم که فقط دیالوگ است، پس باید به کمک فرم و تکنیک از دیالوگ محض دربیاید و به مخاطب برای پذیرش بهتر آن کمک کند اما به شرطی که همه چیز برای اجراکنندگان کار از قبل مشخص شده باشد. من به این فرم میگویم رئالیسم جادویی.
- خودتان بیشتر به بازی در تئاتر تمایل دارید یا کارگردانی؟
من حتی وقتی بازی میکنم، دارم کارگردانی میکنم چون حواسم به همه چیز هست. کارگردانی کار بسیار سختی است و من کارگردانی را بیشتر دوست دارم چون سختتر است و دوست دارم فرمهای مختلفی را اجرا کنم، کارگردانی شانس بیشتری برای تجربه فرمهای مختلف به من میدهد. من این شانس را داشتم که با اشخاصی چون نادر برهانی مرند، حسین کیانی، کوروش نریمانی و علیرضا نادری کار کنم و چیزهای زیادی بیاموزم.
- و کار بعدی شما؟
روی نمایشی به نام فصل دوم کار میکنم از نیل سایمون که قرار است از تیرماه در ایرانشهر روی صحنه برود.